بلاگ شخصی مهدی قاسمی

مطالب منتخب و نوشته هایی از من

بلاگ شخصی مهدی قاسمی

مطالب منتخب و نوشته هایی از من


چیزی در مورد ترس وجود دارد که به طور غریزی و مستقیم خوی حیوانی انسان را خطاب قرار می دهد. میلیونها سال سیر تکاملی روان شناسی محرک های مشخصی از ترس را در اذهان ما نهادینه کرده است؛ غریزه بقا!
روان شناسی فیلم های ترسناک/علت علاقه شدید ما به ترس و دلهره چیست؟


چیزی در مورد ترس وجود دارد که به طور غریزی و مستقیم خوی حیوانی انسان را خطاب قرار می دهد. میلیونها سال سیر تکاملی روان شناسی محرک های مشخصی از ترس را در اذهان ما نهادینه کرده است؛ غریزه بقا! ترس از تاریکی که شاید جانوران درنده در انتظار ما کمین کرده باشند؛ ترس از حیواناتی با دندان های تیز بزرگ که در چشم بر هم زدنی می توانند ما را وعده غذایی خود کنند؛ ترس از عنکبوت های سمی که می توانند با یک نیش ما را به کشتن دهند. این ترس به قدری در روان شناسی رشد ما ریشه دار شده که تحقیقات انجام شده توسط "نوبو ماساکاتا" نشان می دهد کودکان حول و حوش 3 سال روی صفحه نمایش کامپیوتر مارها را راحت تر ازگلها تشخیص می دهند! تحقیقات "کریستوف کوک" نشان میدهد که آمیگدال راست - بخشی از مغز که در رابطه با یادگیری ترس است - به هنگام دیدن تصاویر حیوانات واکنش های شدیدتری از خود نشان می دهد تا دیدن تصاویری از انسان، اماکن و اشیایی که حتی ممکن است در دنیای متمدن امروز بسیار هم خطرناک تر باشند.

این شاید توضیحی باشد از شکل هیولاها در دنیای ما: موجوداتی با دندانهای تیز یا ظاهری به شکل مار. ترس از زنده خورده شدن توضیحی است بر ویژگی های آدمخواری هیولاهای انسان نما همچون "دراکولا" و "دکتر هانیبال لکتر".

اما بررسی های اسکن مغز در سال 2010 توسط "توماس استراب" در "دانشگاه فردریش شیلر" در شهر جنای آلمان نشان داد که فیلم های ترسناک در واقع به هیچ وجه سبب بروز واکنش نسبت به ترس در بخش آمیگدال مغز نمی شوند. در عوض، بخش های دیگر مغز هستند که عکس العمل نشان می دهند، قشر بینایی (Visual Cortex بخشی از مغز که مسئول پردازش اطلاعات بصری است؛ قشر جزیره ای مغز (Insular Cortex)  مسئول خویشتن آگاهی؛ تالاموس یا ماده خاکستری مغز میانی (Thalamus- مسئول برقراری ارتباط میان نیمکره های مغز؛ قشر پیش مغزی خلفی-میانی (Dorsal-medial prefrontal cortex)، بخشی از مغز که مسئول برنامه ریزی، اخطار، و حل مشکلات است.

پس در واقع این فیلم های سینمایی نیستند که ما را می ترسانند، حداقل نه لزوما از حیث فعل و انفعالات شیمیایی مغز... پس قضیه چیست؟

 پس ترس چیست؟

پیش از توضیح درباره جذب روان شناسانه انسان به ترس، اجازه دهید به این مسئله بپردازیم که کشش و جاذبه ترس چیست؟ دکتر روان شناس، "گلن دی. والترز" سه عامل اصلی را در جذابیت فیلم های ترسناک شناسایی کرده است.

عامل اول، تنش است، که از طریق معما، دلهره، خون، رعب و شوک ایجاد می شود. این عامل تقریبا از بی واسطه ترین المان های ترس است، ترفند و تکنیکی در صنعت فیلم سازی.

فاکتور دوم، ارتباط است. برای اینکه یک فیلمِ ترسناک، دیده شود، باید ارتباطی با تماشاگران احتمالی اش داشته باشد. پس عامل ارتباط می تواند شکل یک ارتباط جهانی به خود بگیرد، همچون جلب ترس عمومی از مرگ و یا پدیده های ناشناخته! همچنین می تواند به شکل یک ارتباط فرهنگی در برخورد با مسائل اجتماعی بروز کند. مخاطبین می توانند ارتباط زیرگروهی پیدا کنند. گروه هایی مانند نوجوانان که بسیاری از فیلم های دلهره آور در مورد آنهاست. و در نهایت، ارتباط شخصی! حال، مخاطب یا به نحوی با قهرمان فیلم همذات پنداری می کند، یا شخصیت منفی فیلم و سرنوشتی که قربانیان بدان دچار می شوند را محکوم می کند.

آخرین فاکتور، که ممکن است بیشترین ضدیت را با غریزه انسانی داشته باشد، گرایش به دروغ است. علیرغم ماهیت تصویری فیلم های اخیر ژانر وحشت، همگی ما تا حدودی می دانیم آنچه که می بینم واقعی نیست. "هاید"، "مک کالی" و "روزن" تحقیقاتی را پیرامون نفرت انجام دادند. به این ترتیب که در سال 1994 تصمیم گرفتند یک مجموعه مستند مخوف را نشان عده ای دانش آموز دهند. تعداد بسیار اندکی از آنها توانستند این ویدیوها را تا پایان تماشا کنند، اما همین دانش آموزان برای تماشای صحنه هایی به مراتب بدتر روی پرده سینما هزینه پرداخت می کردند. چرا؟ شاید به این دلیل که وقتی ما برای تماشای فیلمی به سالن سینما می رویم، از قبل می دانیم آنچه که روی پرده می بینم واقعیت جعلی است. فیلم های سینمایی مونتاژی هستند از زوایای چندین دوربین مختلف، همراه با موسیقی متن و گاهی اوقات ترس موجود در آنها با طنز سیاه دلچسب و خوشایند شده  مثل چشمک شیطنت آمیزی که به ما می گوید چیزی که بر روی پرده می بینیم واقعی نیست. و این مسئله توضیحی است بر اینکه چرا فیلم های ترسناکی که در دورانی کودکی مان دیده ایم و مناسب سن ما نبوده اند، اینک به نظرمان تمسخرآمیز می رسند. برای کودکان به هنگام تماشای فیلم های سینمایی، تفکیک واقعیت از تخیل خیلی سخت تر است.

طبق گفته های "والترز"، فیلم هایی که سطح بالایی از تنش را ایجاد می کنند، و از لحاظ جهانی، فرهنگی، زیرگروهی و شخصی با مخاطب ارتباط دارند، و ضمنا کمی هم غیرواقعی هستند به عنوان یک فیلم ترسناک، جذابیت بیشتری دارند.

 

8 تئوری ناقص در خصوص کشش ما به فیلم های ژانر وحشت

حال تا حدی می دانیم که دلهره چیست... چرا مردم تحت تأثیر آن هستند؟

انجمن روانکاوی، به همراه "زیگموند فروید" ثابت کردند که ترس ناشی از "وهم" است - ظهور تصورات و افکاری از نهاد اولیه که توسط نفس متمدن سرکوب شده است. یونگ بر این باور است که فیلم های ترسناک از الگوهای نخستینی بهره می گیرند که در عمق ناخودآگاه مشترک ما پنهانند  تصاویری مثل تصویر مادر و سایه ها نقش مهمی در ژانر وحشت ایفا می کنند. اما انجام آزمایشات تجربی روی اصول روانکاوی کار دشواری است، بنابراین نمی توان به درستی اظهار نظر کرد که این نظریات در حوزه فلسفه قرار می گیرند یا نه.

سخن از فلسفه به میان آمد، و ارسطو فیلسوف یونانی، بله؛ می دانیم که او شانس دیدن فیلم های ترسناک را نداشت  اما عقیده داشت داستانهای ترسناک و نمایشنامه های مهیج خشونت آمیز به این دلیل برای مردم جذاب هستند که این فرصت را در اختیار آنها قرار می دهد تا احساسات منفی خود را تخلیه کنند  فرآیندی که او آن را تزکیه نفس (Catharsis) نام نهاد. طبق استدلال ارسطو، ما فیلم های خشن تماشا می کنیم و بازیهای ویدیویی خشونت آمیز بازی می کنیم تا احساسات پرخاشگرانه فرو خورده خود را آزاد کنیم. اما متأسفانه، بررسی ها خلاف نظریات ارسطو را نشان داد، تماشای خشونت در واقع باعث افزایش پرخاشگری در انسانها می شود. احساسات فرو خورده ای نظیر خشم را می توان با تماشای فیلم های طنز یا عاشقانه کم کرد. اما همچنان ممکن است میان تماشای فیلم های ترسناک و کاهش ترس ارتباطی وجود داشته باشد.

نظریه "انتقال انگیزه" به نوعی برداشت جدیدی از تزکیه نفس است. دکتر "دولف زیلمن"، در سال 1978 عنوان کرد احساسات منفی که در اثر تماشای فیلم های ترسناک ایجاد می شوند در واقع باعث تشدید احساسات مثبت به هنگام پیروزی قهرمان در پایان داستان می شوند. اما اگر قهرمان داستان پیروز نشود چه اتفاقی می افتد؟ و حتی برخی از مطالعات نشان داده اند که مردم هنگام دیدن صحنه های ترسناک در فیلم های دلهره آور لذت بیشتری می برند تا پس از آن.

نظریه ای که توسط پژوهشگر فیلم، "نوئل کارول"، مطرح شد این بود که فیلم های ترسناک محصول کنجکاوی و شیفتگی هستند. ترس، چیزی است خارج از رفتار متعارف زندگی روزمره. مطالعاتی که توسط "تمبورینی"، "استیف" و "زیلمن" انجام گرفته نشان می دهد ارتباط قابل ملاحظه ای میان افرادی که رفتارهای هنجارشکنانه را می پسندند و کشش نسبت به فیلم های ترسناک وجود دارد. اما این مسئله را توضیح نمی دهد که چرا برخی تماشاگران فیلم های خشن عکس العمل مثبت نشان می دهند وقتی هنجارشکنانی نظیر زوجهای نوجوان بی بند و بار، جانیان، و زناکاران توسط هیولای داستان تنبیه و کشته می شوند.

لذت بردن از مجازات افرادی که سزاوار این تنبیه هستند نظریه ای را پایه ریزی می کند به نام "همترازی خلقی" (Dispositional Alignment). ما فیلم های ترسناک را دوست داریم چون شخصیت هایی که روی پرده نمایش کشته می شوند سزاوار این مرگ هستند. حال، شاید این نظریه برایمان روشن کند که مخاطبین بیشتر تمایل دارند کدام شخصیت از بین برود، اما تصویر روشنی از اینکه چرا فیلم های ژانر وحشت محبوب و پرطرفدار هستند، ارائه نمی کند.

در سال 1979 "ماروین زاکرمن" تئوری دیگری را مطرح کرد مبنی بر اینکه افرادی که امتیاز بالاتری را در  تست "مقیاس احساس هیجان خواهی" (تست روان شناسی Sensation Seeking Scale یاSSS) به دست می آورند، علاقه بیشتری به چیزهای هیجان انگیز نظیر رولر کوستر، بانجی جامپینگ و فیلم های ترسناک دارند.

محققان ارتباطهایی را یافته اند اما این ارتباط همیشه قابل توجه و معنی دار نیست. حتی خود "زاکرمن" هم خاطر نشان می کند که تمرکز کردن روی تنها یک ویژگی سبب نادیده گرفتن این حقیقت می شود که عوامل بسیاری موجب کشش مردم به فیلم های ترسناک می شوند.

"تئوری جامعه پذیری جنسیتی" (Gender Socialization Theory) در سال 1986 توسط "زیلمن"، "ویور"، "ماندورف" و "آست" مطرح شد که طبق آن فیلم های ترسناک را به عنوان مجموعه قوانینی از نقشهای جنسیتی سنتی مورد بررسی قرار دادند که اغلب به عنوان نظریه Snuggle (عکس العمل های جنسیتی به ترس) به آن اشاره می شود. پژوهش ها بر روی پسران نوجوان نشان داده که آنها از تماشای فیلم های ترسناک لذت بیشتری می برند زمانی که همراهان دخترشان آشکار ترسیده اند. و البته این مسئله در مورد دختران کاملا برعکس است، آنها وقتی ترس را در چهره پسران مشاهده می کنند لذت کمتری از دیدن فیلم های ترسناک می برند. اما وقتی پسران شجاع باشند و ترس خود را کنترل کنند دختران نیز از دیدن فیلم های ترسناک بیشتر لذت می برند. این مسئله تصویر مبهمی ارائه می کند از نقشی که فیلم های ترسناک در فرهنگ ما بازی می کنند، اما چرا برخی افراد به تنهایی به تماشای فیلم های ترسناک می نشینند یا اصلا بعد از دوران نوجوانی چه اتفاقی می افتد؟

سرانجام، "دیوید جی اسکال" ادعا کرد که فیلم های ترسناک بازتاب ترسهای اجتماعی ما هستند. نگاهی به تاریخ سینمای وحشت نشان می دهد که دهه 50، دهه ظهور هیولاهای جهش یافته ایست که ناشی از ترس ما از هیولای ترسناک اتمی بود؛ زامبی ها در دهه 60 و دوران جنگ ویتنام، کابوس الم استریت (Nightmare on Elm Streetمانند بی اعتمادی به مظاهر قدرت به سبب رسوایی های واترگیت(Watergate scandals) و دوباره زامبی ها در قرن بیست و یکم به عنوان بازتابی از ترس ما نسبت به بیماریهای ویروسی فراگیر.

گرچه بسیاری از چرخه های ترس با این تئوری مطابقت دارند اما خب... بسیاری هم اینطور نیستند! و فیلم های ترسناک با عبور از مرزهای ملی در سطوح جهانی و در عین حال روی فرهنگهای مختلف تأثیر می گذارند.

 

4 گروه تماشای فیلم های ترسناک

اگر این 8 تئوری در بهترین شرایط ناقص باشند، پس جریان چیست؟ قبل از هر چیز، موقع طرح این سوال باید یادمان باشد که تمامی انسانها به دلایل مشابه فیلم های دلهره آور تماشا نمی کنند. در سال 1995 "دیردر دی.جانسون" روی 220 دانش آموز دبیرستانی که فیلم های اسلشر می دیدند مطالعاتی انجام داد و دریافت که انگیزه های آنها به 4 گروه کلی تقسیم می شوند:

- تماشای فیلم های خونریزی: همدلی کم، هیجان خواهی زیاد، و در آقایان همذات پنداری قوی با قاتل.

- تماشای فیلم های هیجانی؛ همدلی و هیجان خواهی زیاد، تحت تأثیر فضای پرتعلیق فیلم و همذات پنداری با قربانیان داستان.

- تماشای فیلم های خودکفایانه؛ همدردی زیاد با قربانی، و آثار بسیار مثبت غلبه بر ترس.

- تماسای فیلم های مشکل دار؛ همدردی زیاد با قربانی، اما همراه با احساس منفی درماندگی در پایان فیلم.

تنها با تست بر روی چند نوجوان در تماشای فیلم های ژانر اسلشر  زیر مجموعه ای از فیلم های ژانر وحشت  مشخص شد که دلایل زیادی وجود دارد تا مردم به تماشای فیلم های ژانر وحشت بنشینند و گاهی این محرک ها ممکن است روز به روز یا فیلم به فیلم تغییر کنند. پیچیدگی مغز و تنوع سلایق انسانی، یک توضیح ساده جهانی را غیرممکن می سازد؛ هرچند که شاید مطالعات بر روی اسکن مغز که پیش از این به آن اشاره شد باعث روشن تر شدن این موضوع شود.

 ترس، وسیله ای برای رشد!

فیلم، هنرمندانه ترین رسانه ساخته دست بشر تا به امروز است. فیلم، مجموعه ایست از عکس، حرکت، هنرهای بصری، بازیگری، نویسندگی و موسیقی  تجربه ای حسی که ما را به شدت درگیر خود می کند به گونه ای که تماشای فیلم اغلب با خواب دیدن مقایسه می شود. با این توضیح فیلم های ترسناک چه هستند؟ کابوس؟!

واقعیت این که هنوز مشخص نیست چرا ما خواب می بینیم. "ارنست هارتمن"، استاد روانپزشکی "دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تافت"، در "نظریه معاصر خواب دیدن" خود، خواب را این گونه شرح می دهد: مرتب کردن اطلاعاتی که مغز در طول ساعات بیداری جمع آوری کرده است. اما تصاویر و ارتباطاتی که درحین خواب دیدن ایجاد می شوند کاملا تصادفی نیستند بلکه توسط احساسات ما هدایت می شوند  احساساتی که شاید به دلیل از سر گذارندن یک اتفاق ناخوشایند یا تحت تأثیر وحشت و ترس ایجاد شده اند.

پس شاید فیلم دیدن وضعیتی باشد میان خواب و بیداری. مثل نمایش، فیلم هم مکان امنی است که میتوان در آن همه چیز را مرتب کرد و مهارت هایی را آموخت که در زندگی روزمره کاربرد دارند. چگونه می توان "جیسون ورهیز" را شکست داد؟ نمی توان از گامهای بلند و آرام او پیشی گرفت! تنها راه کشتن او این است که مستقیما با او رو در رو شد!

هرچند سقوط دنیا به وسیله زامبی ها یک واقعیت دور از ذهن است، مهارت بقاء در به تصویر کشیدن فیلم های ترسناک زامبی، مزایای سودمندی را در زندگی روزمره عادی ما به همراه داشته است.

فیلم های ترسناک انسانها را ملزم می دارند با ناشناخته ها روبرو شوند  آنها را درک کنند تا کمتر ترسناک به نظر برسند. این فیلم ها سبب می شوند با ترس هایمان روبرو شویم، آنها را بازسازی کنیم، ببینیم اگر اتفاق می افتادند چه می شد، و با انجام این کار، ساختار عقاید ما شکل می گیرد و اینکه خود و دیگران را چگونه می بینیم! فیلم های ترسناک مکان امنی هستند برای سیاحت و از سر گذراندن اوقاتی سرگرم کننده! حقیقت این است که انسان تازه دارد به کارکرد مغز پی می برد، اما داستانهای ترسناک هیچوقت از بین نخواهند رفت. و به گفته آرتور کنان دویل: "جایی که تخیل نباشد، ترسی هم وجود ندارد"!

  • م. قاسمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">