بلاگ شخصی مهدی قاسمی

مطالب منتخب و نوشته هایی از من

بلاگ شخصی مهدی قاسمی

مطالب منتخب و نوشته هایی از من

 

بهترین داستان‌های ترسناک یا داستان‌های ارواح جهان مابین سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰ نوشته شده. در همین سال‌ها بوده که داستان کوتاه هم به اوج خودش رسیده و ژانر ادبی شده و غول‌های داستان کوتاه جهان سر و کله‌اشان پیدا شده. مثلا ارنست همینگوی بهترین مجموعه داستان کوتاه‌هایش با عنوان «در زمان ما» را سال ۱۹۲۵ منتشر کرد، داستان‌هایی که نمونه‌هایی از شاهکارهای داستان کوتاه جهان‌ هستند. ابتدا نویسندگان این ژانر ادبی به نوشتن رمان با موضوع ارواح علاقه‌مند بودند، اما «پیتر واشنگتن» منتقد گاردین معتقد است که داستان ارواح در نهایت در قالب داستان کوتاه بوده که به کمال رسیده. به همین خاطر لیستی از ده داستان کوتاه برتر ارواح جهان برای گاردین تهیه کرده است. خیلی‌ها داستان‌های ترسناک یا ارواح را جدی نمی‌گیرند و فکر می‌کنند که این داستان‌ها فقط ترس و وحشت القا می‌کند و فایده دیگری ندارند اما «واشنگتن» معتقد است که داستان‌ ارواح ویژگی‌های دیگری هم دارد و خیلی از بهترین داستان‌های ادبی دنیا چه از جهت سبک و روایت و چه از جهت گیرایی، داستان‌های پلیسی، ترسناک و حتی داستان‌های ارواح هستند. خود من به شخصه هر وقت شدید افسرده می‌شوم، می‌روم سراغ داستان ارواح و برای من یکی که معجزه می‌کنند.


«گردش پیچ» نوشته‌ی «هنری جیمز» یکی از بهترین داستان‌های ارواح جهان است. در واقع خیلی‌ها آن را بهترین داستان ارواح تاریخ ادبیات می‌شمارند. هنری جیمز نویسنده انگلیسی است که در آمریکا به‌دنیا آمده. جیمز در شکل‌گیری مکتب رئالیسم در انگلستان نقش‌ به‌سزایی داشته و رمان‌ها و داستان‌ کوتاه‌هایش نمونه‌های نابی از ادبیات داستانی هستند. بهره‌گیری جیمز از نوع روایت، نقطه‌نظر و سبک داستان جایگاه ویژه‌ای در مکتب رئالیسم ادبیات انگلستان دارد. هنری جیمز نوولای «گردش پیچ» را در سال ۱۸۹۸ منتشر کرده است و پس از آن تا به امروز بیش از ده بار روی پرده سینما، صفحه تلویزیون و صحنه تئاتر رفته است. درباره «هنری جیمز» می‌توانید اینجا به فارسی بیشتر بخوانید و خلاصه «گردش پیچ» را می‌توانید اینجا به انگلیسی مطالعه کنید.


«دماغ» و «شنل» نوشته‌ی «نیکلای گوگول» هم از دیگر داستان‌های مهم ارواح هستند. خوشبختانه این دو داستان را «خشایار دیهیمی» عزیز در قالب کتاب «یادداشت‌های یک دیوانه» به فارسی برگردانده است. این دو داستان زیاد ترسناک نیستند اما از نظر سبک نوشتاری جایگاه خاصی در بین داستان‌های ارواح دارند. گوگول از تاثیرگذارترین نویسندگان روس است که پدر ادبیات رئالیسم مدرن روسیه نامیده می‌شود. اتفاقا داستایوسکی در ستایش «گوگول» عبارتی دارد که از عنوان داستان «شنل» در آن استفاده کرده و گفته: «همه‌ی ما [همه‌ی ما نویسندگان بزرگ روس] از زیر «شنل» گوگول بیرون آمده‌ایم. مجموعه داستان «یادداشت‌های یک دیوانه» نوشته‌ی «نیکلای گوگول» را «نشر نی» با ترجمه «خشایار دیهیمی» منتشر کرده و این داستان‌ها را می‌توانید در این مجموعه بخوانید. این دو داستان نیز به مراتب فیلم شده‌اند.


«بازدید از موزه» نوشته‌ی «ولادیمیر ناباکوف» نویسنده روس – آمریکایی داستان کوتاهی است که از زندگی خود «ناباکوف» الهام گرفته شده یعنی یک جور خودزندگی‌نامه است اما خیلی‌ از هواداران ناباکوف این موضوع را نمی‌دانند. «لولیتا»ی ناباکوف رمان مشهوری است، اما به نظر ناباکوف در نوشتن داستان‌های ارواح نیز دستی داشته و در داستان «بازدید از موزه» روح یک کشور او را تسخیر کرده است. سالشمار زندگی ناباکوف را می‌توانید اینجا بخوانید. فتح‌الله بی‌نیاز هم در اینجا نقدی بر رمان «خنده در تاریکی» ناباکوف نوشته که در «جن‌وپری» منتشر شده است. اینجا هم گفت‌وگوی صدای آمریکا با ناباکوف و اینجا ترجمه داستان «ناتاشا» نوشته‌ی ناباکوف در سایت «دیباچه» منتشر شده است.


«مرده دزد» نوشته‌ی «رابرت لوئیس استیونسون» هم از داستان کوتاه‌های خوب اروح ادبیات است. استیونسون رمان‌نویس، شاعر و مقاله‌نویس اسکاتلندی بوده که نویسندگان بی‌شماری از جمله بورخس، همینگوی، ناباکوف و کیپلینگ او را ستوده‌اند. داستان «مرده دزد» در سال ۱۸۸۴ منتشر شده است. «مرده دزد» همچنین در سال ۱۹۴۵ توسط «رابرت وایز» و با بازی «بوریس کارلوف» و «بلا لوگزی» فیلم شده‌ است. با «آر ال اسیونسون» می‌توانید اینجا به فارسی آشنا شوید. گاردین درباره داستان «مرده دزد» نوشته: «به خوبی نوشته شده و دقیقا همان چیزی است که از نویسنده‌ای همچون استیونسون انتظار داریم. داستان در اواسط قرن ۱۹ رخ می‌دهد و درباره مرده‌دزدانی است که نبش‌‌ قبر می‌کنند و برای آزمایشگاه پزشکی مدرسه وسیله فراهم می‌کنند.»


«پنجه‌ی میمون» نوشته‌ی «ویلیام ویمارک جاکوبز» داستان کوتاهی است که گاردین درباره‌اش گفته موی بدن را سیخ می‌کند و توصیه کرده که آن را نصفه‌شب نخوانید. جالب اینکه وقتی جستجو کردم، دیدم که کتاب به فارسی ترجمه شده و اینجا می‌توانید شناسنامه‌اش را ببینید. «پنجه‌ی میمون» در سال ۱۹۰۲ در انگلستان منتشر شده و در این داستان پنجه‌های میمون مرده‌ای به‌عنوان طلسم عمل می‌کنند. متن کامل انگلیسی داستان «پنجه‌ی میمون» را می‌توانید اینجا بخوانید اما همان‌طور که گاردین گفته حواس‌اتان را جمع کنید که شب آن را نخوانید و مراقب باز بودن در و پنجره‌ها باشید.


«کافیه که سوت بزنی تا بیام سراغت خانم جون» نوشته‌ی «ام.ار. جیمز» از آن داستان‌های ارواحی است که به قول گاردین باید در اتاق تاریک و سر میز شام آن را بخوانید. «ام.ار. جیمز» را با «هنری جیمز» اشتباه نگیرید. «ام. ار. جیمز» ۱ اوت سال ۱۸۶۲ در منطقه «کنت» انگلستان به‌دنیا آمده و به داستان‌های ارواح کلاسیک یا همان داستان‌های قرن نوزدهم علاقه زیادی داشته و به همان سبک هم داستان ترسناک نوشته است. نمی‌دانم که عنوان این داستان «ام.ار. جیمز» را درست ترجمه کرده‌ام یا نه، اما به هر حال متن انگلیسی آن را می‌توانید اینجا بخوانید.


«پنجره‌ی باز» نوشته‌ی «ساکی» یکی از کوتاه‌ترین داستان‌های ارواح ادبیات جهان است. «ساکی» در اصل لقب «هکتور هوگ مونرو» نویسنده انگلیسی است که او را به خاطر مهارتش در داستان‌کوتاه‌نویسی با «اُهنری» و «دوروتی پارکر» مقایسه می‌کنند. داستان «پنجره‌‌ی باز» را می‌توانید به انگلیسی اینجا بخوانید. اینجا هم می‌توانید ترجمه‌ی فارسی داستان «پنجره‌ی باز» را بخوانید. گاردین داستان «پنجره‌ی باز» ساکی را همچنین یک کمدی توصیف کرده و گفته که ارواح این داستان خیالی هستند و داستان را «یک شاهکار مینیاتور» خوانده است.


«دختر بینوا» نوشته‌ی «الیزابت تیلور» که البته با آن یکی «الیزابت تیلور» فرق داشته. این یکی نویسنده بوده و در سال ۱۹۱۲ در «برکشایر» انگلیس به‌دنیا آمده. گاردین داستان «دختر بینوا» را یکی از ا.ر.و.ت.ی.ک.ترین داستان‌های ارواح ادبیات جهان معرفی کرده است.


«کلبه‌ی شمشادپیچ» نوشته‌ی «پلهام گرنویل ودهاوس» نویسنده انگلیسی است که از دسته‌ی داستان‌های کمدی ارواح است. گاردین در همین باره می‌نویسد: «کمدی بیشتر از آن که فکرش را بکنید در داستان‌های ارواح حضور دارد.» «ودهاوس» هفتاد سال نویسندگی کرده و با موفقیت‌های زیادی هم روبرو بوده. وی همچنین قسمت زیادی از عمرش را در فرانسه و آمریکا گذرانده و در کل نویسنده کمیک محسوب می‌شود تا نویسنده داستان‌های ارواح. نویسندگان زیادی از جمله کیپلینگ، داگلاس آدامز و سلمان رشدی از داستان‌های «ودهاوس» تمجید کرده‌اند. با این همه، رد پای زیادی از این داستان در اینترنت پیدا نمی‌شود.


«آیینه» نوشته‌ی «ادیت وارتون» رمان‌نویس و طراح آمریکایی است که در سال ۱۹۳۵ منتشر شده است. این داستان کوتاه ارواح نیز از انتخاب‌های داستان‌های برتر ارواح گاردین است. «آیینه» داستان زنی است که به کارمندانش می‌گوید که با معشوقه‌ی مرده‌ی زن پیری در ارتباط است. کتاب «عمر بی‌گناهی» نوشته‌ی «وارتون» در سال ۱۹۲۰ منتشر شده و جایزه پولیتزر سال ۱۹۲۱ را نصیب این نویسنده آمریکایی کرده. «ادیت وارتون» همچنین نخستین زنی است که جایزه پولیتزر برده. وی علاوه بر انگلیسی به فرانسوی نیز داستان می‌نوشته و به زبان‌های زیادی تسلط داشته. از وارتون همچنین دو کتاب به فارسی ترجمه شده که اینجا می‌توانید شناسنامه‌اشان را بخوانید. اینجا هم مطلب کوتاهی در معرفی وارتون نوشته شده است

 

و اینجا بدلیل رابطه ی جدایی ناپذیر ادبیات و سینما(همونطور که میدونید سینما خیلی به رمان و داستان مدیونه)

رتبه دوم ترسناک‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما در اختیار «جن‌گیر» است
فیلم «درخشش»، ساخته‌ «استنلی کوبریک» عنوان ترسناک‌ترین فیلم تاریخ سینمای جهان را به خود اختصاص داد.
به گزارش ایسنا، مجله‌ی سینمایی «اینترتینمنت ویکلی» در تازه‌ترین شماره خود با نظرسنجی از منتقدین،کارگردانان و علاقه‌مندان سینما، فهرست 20 فیلم ترسناک تاریخ سینما را تهیه و منتشر کرد.
در رتبه‌ی اول این فهرست، فیلم «شاینینگ» محصول سال 1980 به کارگردانی «استنلی کوبریک» دیده می‌شود. این فیلم اقتباسی از رمان «استفن کینگ»، نویسنده انگلیسی داستان‌های دلهره‌آور و ترسناک بوده است که «جک نیکلسون» در آن ایفای نقش داشته است.
رتبه دوم ترسناک‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما در اختیار «جن‌گیر» است. این فیلم به کارگردانی «ویلیام فردکین» محصول سال 1973 است و به گفته افرادی که آن را تماشا کرده‌اند، تا ماه‌ها آنها را گرفتار خود کرده‌ است.
فیلم «قتل‌عام زنجیره‌ای تگزاس» محصول سال 1974 به کارگردانی «توپ هوپر» در رتبه‌ی سوم این فهرست قرار دارد.
«سکوت بره‌ها» ساخته‌ «جاناتان دمی» (1991) با نقش‌آفرینی «آنتونی هاپکینز» که در رتبه پنجم ایستاده است، ترسناک‌ترین فیلم دهه 90 شناخته شد.
«آرواره‌ها» محصول سال 1975 به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ»، «حلقه» ساخته «گور وربینسکی» محصول 2002، «هالووین» ساخته‌ «جان کارپتنر»(1978)، «روانی» ساخته «آلفرد هیچکاک»(1960)،
«هفت» ساخته‌ «دیوید فینچر»(1995)، «کودک رزماری» ساخته‌ «رومن پولانسکی»(1968)، «مرده‌ی شریر» ساخته «سام ریمی»(1982)، «20روز بعد» ساخته «دنی بویل»(2003) و «کری» ساخته «برایان دی پالم1976دیگر فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما هستند.که در این فهرست قرار گرفته‌اند.

 

  • م. قاسمی

آر ال استاین نویسنده ای است که با فروش بیش از ۳۰۰ میلیون نسخه از کتاب هایش در سراسر جهان پر فروش ترین نویسنده تاریخ است. او نویسنده ی ۳۰۰ کتاب ترسناک و خنده دار مانند مجموعه داستان های ترس و لرز (Goosebumps)، مجموعه خیابان وحشت (Fear Street)، مجموعه تالار وحشت (Nightmare Room) و مجموعه ی مدرسه ی روتن (Rotten School) است.

داستان های ترسناک او در ایران نیز با استقبال بسیار کودکان رو به رو شده است. در زیر بخشی از گفت و گوی وب لاگ نویسندگان داستان های ترسناک استرالیا و بخشی از مصاحبه ی انتشارات هارپرکولین با این نویسنده را که به موضوع گفت و گوی این ماه سایت کتابک مربوط است می خوانید.

  • نخستین بار چه هنگامی بود که عطش نوشتن به جانتان افتاد؟ آیا لحظه ی خاصی وجود داشت که تصمیم گرفتید به شکل حرفه ای نوشتن را آغاز کنید؟

هنگامی که ۹ سال داشتم ماشین تایپی را در اتاق شیروانی خانه مان پیدا کردم و شروع کردم به نوشتن مجله های طنز و داستان های کوتاه. در آن زمان من واقعا دوست داشتم که یک کارتونیست بشوم،‌ اما توانایی طراحی من حتی از سگم هم کمتر بود - خیلی کمتر از آن. فکر می کنم که من از همان هنگام می دانستم که می خواهم نویسنده شوم.

  • در دوران کودکی چه چیزهایی می خواندید؟ کدام نویسندگان بیشترین تاثیر را بر نوشته های شما گذاشته اند؟

من عاشق مجله بودم. آرزوی من این بود که برای خودم یک مجله ی طنز داشته باشم که البته به آن رسیدم و به مدت ۱۰ سال یک مجله طنز منتشر می کردم. من داستان های ترسناک انتشارات EC comics را دوست داشتم. آن ها حقیقتا وحشتناک و نفرت انگیز با پایانی پیچیده و خنده دار بودند. ری بردبری یکی از نخستین نویسندگانی بودند که من کتاب هایش را خواندم. داستان های او من را به یک کتاب خوان تبدیل کرد. بعد از او من کتاب های ایزاک آسیموف، رابرت شکلی و دیگر نویسندگان کتاب های علمی تخیلی را می بلعیدم.

  • شما نویسندگی را با نوشتن داستان های خنده دار برای کودکان آغاز کردید. چه چیزی سبب شد که به نوشتن داستان های ترسناک روی بیاورید؟ و چرا رمان هایی برای کودکان و نوجوانان؟

من پیش از نوشتن داستان های ترسناک بیش از صد جوک و داستان خنده دار برای کودکان و نوجوان نوشتم. داستان های خنده دار خیلی فروش نداشتند در حالی که فروش کتاب های ترسناک بسیار بالا بود. من از این که دریافتم که کودکان به خواندن چه نوع داستان هایی تمایل دارند،‌ بسیار خوشحال شدم. من نوشتن برای کودکان را انتخاب کردم چون کودکان مخاطبانی مشتاق و علاقه مند هستند. شما باید کیلو کیلو نامه هایی که بچه ها برایم می فرستند را ببینید - پستچی از من متنفر است.

  • "خیابان ترسناک" نخستین مجموعه از داستان های ترسناکی بود که شما برای نوجوانان نوشتید. چه عواملی در موفقیت تان در نگارش این مجموعه به شما کمک کرد؟ آیا هرگر تصور چنین موفقیتی را می کردید؟

من هر سال یک داستان برای نوجوانان می نوشتم و همه ی آن ها پر فروش بودند. من فکر کردم که یک داستان در سال کافی نیست و هیچ ویراستاری هم فکر نمی کرد که  مجموعه کتاب های ترسناک برای کودکان و نوجوانان جواب بدهد. انتشارات Simon & Schuster  مایل بود که مجموعه" خیابان ترسناک" را امتحان کند. فکر می کنم آن ها با ۴ کتاب انتشار این مجموعه را آغاز کردند و این مجموعه به ۱۰۰ عنوان رسیده است .

  • از آن جا بود که مجموعه ی ترس و لرز و مجموعه ی تالار وحشت نیز وارد بازار شد. سرانجام فروش کتاب هایتان به ۳۰۰ میلیون نسخه رسید و پرفروشترین نویسنده ی کودکان تاریخ  شدید. فکر می کنید چه چیز نوشته های شما کودکان را جذب می کند؟ چه چیزی سبب شد که شما به این نتیجه برسید که کتاب های ترسناک در بازار نسل جوان موفق خواهد بود؟

من به درون آن چه کودکان واقعا می خواستند افتادم. این کاملا تصادفی بود. هیچ کسی بیشتر از  من از موفقیت این داستان ها شگفت زده نشد. من فکر می کنم کودکان به این خاطر آن ها را دوست دارند که می توانند به آنها اعتماد کنند. این داستان ها هرگز کودکان را خیلی نمی ترساند. این داستان ها پر از چیزهای خنده دار و بامزه هستند وهمه ی آن ها پایان خوشی دارند.

  • شما هنگام نوشتن داستان های ترسناک برای کودکان چه اصولی را در نظر دارید؟ آیا فهرستی از بایدها و نبایدها وجود دارد؟ آیا موضوع های گوناگونی وجود دارد که شما قادر باشید یا نباشید در مجموعه های گوناگون به آن بپردازید؟ و آیا دستورالعملی برای تغییرات قابل قبول در این بیست سال گذشته وجود دارد؟ 

اصول من به هیچ وجه تغییر نکرده است. من یک قانون دارم: داستان ها هرگز نباید خیلی واقعی باشند. کتاب ها همیشه برای کودکان دلنشین خواهند بود اگر آن ها همیشه بدانند که داستان ها فانتزی هستند.

  • گفته می شود کسانی که داستان های ترسناک می خوانند یا می نویسند همواره یک کتاب ویژه آن ها را با این نوع ادبیات آشنا می کند و آن ها را به جست و جو درباره ی این مسئله وا می دارد. نخستین کتابی که شما را با ادبیات وحشت آشنا کرد چه بود؟

باور کنید یا نه، پینوکیو داستانی بود که من را با داستان های ترسناک آشنا کرد. مادرم هر روز داستان پینوکیو را در هنگام خواب نیمروز برایم می خواند. اصل داستان پینوکیو بسیار ترسناک است. اول پینوکیو جیرجیرک را با چکش له می کند. سپس در حالی که پاهایش را بالای اجاق گذاشته خوابش می برد و پاهایش کاملا می  سوزد. من هرگز آن را فراموش نمی کنم.

  • چه چیزی مردم را به خوانده داستان های ترسناک علاقه مند می کند؟ چرا ما به عنوان یک خواننده ترسیدن را دوست داریم؟

همه از ترس سرگرم کننده لذت می برند، ‌اگر در آن زمان در محل امن باشند. خواندن کتاب ترسناک مانند سوار شدن بر ترن هوایی در شهر بازی است. هم سرگرم کننده و جالب و هم ترسناک است. اما شما می دانید که جای شما امن است.

 

  • م. قاسمی

جادو از جمله مقوله‌هایی است که در مردم‌شناسی بسیار مورد توجه دانشمندان بوده است و در جهت تبیین و تفسیر آن در جوامع مختلف انسانی مطالعات بسیاری صورت گرفته است. به نظر دانشمندان حوزه‌های مردم‌شناسی، قوم‌شناسی و فولکلور، جادو آن نیرو و قدرتی است که با استفاده از روش‌های رازآمیز و به کمک نیروهای ماورا‌ء‌الطبیعه برای نفوذ یا تغییر وقایع هستی به کار برده می‌شود. در ایران، «از ما بهتران» هستند که می‌توانند به بدن ما وارد شوند و باید آن‌ها را از خود راند.

معصومه ابراهیمی - پژوهشگر مردم‌شناسی - در گفت‌و گو با ایسنا، در این‌باره اظهار کرد: به طور کلی هر عملیات جادویی در بستری از مناسک و آیین‌های رازآمیز و با بهره‌گیری از نمادها و اوراد و دعا و رفتارهای خاص صورت می‌گیرد. جادو جزو پدیده‌های فرهنگی بسیار کهن است که با دین و اسطوره، زبان، ادبیات و مهمتر از همه با درمانگری و پزشکی ارتباط تنگاتنگ دارد.

این پژوهشگر بیان کرد: در شیوه‌ی پندار غیر اثباتی و فارغ از جریان علت و معلولی، که «لوسین لوی برول» آن را شیوه‌ی پیش- منطقی می‌نامد، نظامی از قوانین فکری حکم‌فرماست که با نظام عقلانیت کنونی متفاوت است و به شدت پدیده‌هایی مانند جادو را در خود می‌پرورد.

او بیان کرد: برخی از قوانین فکری که موجد جادوست، عبارت‌اند از قانون «سرایت» و قانون «همانندی»، که نظام تفکر جادویی را معنا می‌بخشد. برخی از نشانه‌های جادوی سرایت و همانندی را امروزه در مراسم و مناسک جن‌زدایی و دورکردن نیروهای خبیث در مناطق مختلف ایران باز می‌یابیم «پرخوانی» و مراسم «زار» از این جمله‌اند.

این استادیار دانشگاه اضافه کرد: جادو-پزشکانی که این مراسم را اجرا می‌کنند پیشینه‌ای کهن در فرهنگ ایران دارند و با نام‌های متعددی مانند «پری‌خوان»، «بابازار» و «مامازار» و «جن‌گیر» یا «بهره‌دار» شناخته می‌شوند. آن‌ها جادو-پزشکانی هستند که می‌دانند کدام دسته از «از مابهتران» به کالبد آدمی درآمده‌اند و برای بیرون راندن آن‌ها عملیات پیچیده‌ی جادویی را اجرا می‌کنند.

ابراهیمی همچنین گفت: باور به وجود دیو‌ها و شیاطین از باورهای کهن همه‌ی جوامع بشری است که مردم‌شناسان خاستگاه آن را «آنیمیسم» و اسطوره‌های متحول شده می‌دانند و آن را ردپایی مهم در مطالعه‌ی شیوه‌ی مردمان پیشین در نظر می‌گیرند. من در «کتاب دیوشناسی ایرانی» تلاش کرده‌ام با مطالعه‌ی مردم‌شناختی فرهنگ‌های شهری و روستایی پدیده‌ی دیو‌پنداری، خویش‌کاری‌های دیوها و ارتباط آن‌ها را با آیین‌ها، مناسک و اعمال جادویی را پی‌گیری کنم. در این کتاب بیشتر دیوها و هیولاهای وهمی و حوزه‌ی عملکرد جادویی آن‌ها معرفی شده‌است. این باور‌ها در ایران تا چندی پیش بسیار فراگیر بود ولی از چند دهه‌ی قبل به این سو کمتر شده یا به اشکال نوین و در کسوت پدیده‌های دیگر امتداد یافته است.

این پژوهشگر فولکلوریست بیان کرد: به هر حال، شکل سنتی‌تر باور به حلول یا پیکرگردانی دیوها و شیاطین در برخی مناسک محلی بارزتر است. از جمله آیین بادزدایی در جنوب ایران که عملیاتی جادویی برای بیرون راندن باد (به عنوان گونه‌ای از دیو ها و جن‌های شرور) از کالبد کسانی است که «مرکوب» یا «مسخر» نامیده شده و برای درمان آن‌ها اعمال جادویی متنوعی اجرا می‌شود.

او اضافه کرد: دیوها و شیاطین از راه‌های مختلفی کالبد آدمی را تسخیر می‌کنند. اما نقطه‌ی اشتراک همه‌ی آن‌ها این است که از ما بهتران معمولاً به صورت نامرئی و عمدتاً به صورت باد یا هوا در می‌آیند و در یک لحظه به داخل کالبد انسان حلول می‌کنند. از این‌رو در بسیاری از نقاط ایران و سرزمین‌های اطراف به تسخیر کالبد آدمی توسط از ما بهتران «باد زدگی» و تسخیرشدگان را «اهل هوا» می‌گویند.

ابراهیمی همچنین بیان کرد: اگرچه جادو-پزشکان با روش‌های درمانی جادویی جن‌بادهای شرور کالبد آدمی را رام یا به اصطلاح «صاف» می‌کنند اما کسی که یک‌بار توسط جن‌ها و شیاطین تسخیر شده باشد تا آخر عمر میانجی و واسطه‌ب (مدیوم) میان جن‌ها و آدمیزادگان قرار می‌گیرد. از این‌رو به افراد تسخیر شده «اهل هوا» می‌گویند. دیوها و شیاطین به محض ورود به کالبد آدمی ارتباط او را با جامعه مختل می‌کنند. افراد جن‌زده (پری‌زده) یا تسخیرشده رفتار هیستریک پیدا می‌کنند. حالت غش و صرع به آن‌ها دست می‌دهد و رفتارهای نابه‌هنجار انجام می‌دهند و گاهی حتی برخی از اعضای بدن فرد فلج می‌شود. البته ممکن است آرام و بی‌حرکت هم بماند و ساعت‌ها به گوشه‌ای خیره شود یا همچون دیوانگان فریاد بکشد و لباس از تن بدرد و به خود یا دیگران آسیب برساند. در جنوب ایران به فرد تسخیرشده «هوایی» می‌گویند.

او اظهار کرد: در میان اهالی جنوب ایران، بویژه ساکنان استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، «بادزدگی» یا «هوایی شدن» پدیده‌ی شناخته‌شده‌ای است و برای درمان آن هم مراسم ویژه‌ای با حضور درمان‌گران محلی که نقش جادو-پزشکان را ایفا می‌کنند، برگزار می‌شود. به مراسم درمان بادزدگی یا رام و مطیع کردن جن‌های درون کالبد انسان‌ها «زار» می‌گویند. زار نام یکی از شرورترین جن‌هایی است که به شکل باد یا هوا کالبد آدمی را تسخیر می‌کند.

این پژوهشگر بیان کرد: جادو-پزشکان همچون جادوگران ماهری هستند که به علت برخورداری از قدرت‌های جادویی یا به سبب تمرین و ممارست بر توانایی‌های غیر معمول، توانایی برقراری ارتباط با جهان از ما بهتران را کسب کرده‌اند. آن‌ها میان جهان انسانی و جهان فراانسانی نقش واسطه‌ای دارند.

او ادامه داد: از جمله شناخته‌شده‌ترین جادو-پزشکان به باباها یا ماماهای جنوب ایران می‌توان اشاره کرد که در درمان بادزدگی، رام و بیرون راندن جن‌های درون کالبد آدمی فعالیت می‌کنند. باباها و ماماهای جنوب معمولاً سیاه‌پوستان دورگه‌ای هستند که براساس تخصصشان در بیرون راندن جن‌های مختلف نام‌گذاری می‌شوند. مثلاً «بابانوبان» جادو-پزشکی است که در زمینه‌ی جن «نوبان» تخصص دارد.

او ادامه داد: بابازار یا مامازار ها نیز درمان‌گران کسانی هستند که کالبدشان توسط «زار» تسخیر شده است. حرفه‌ی «بابایی» و «مامایی» توارثی است و از پدر و مادر به فرزندان منتقل می‌شود. اصولاً جادو-پزشکان در هر سرزمینی از پایگاه اجتماعی والایی برخوردارند و مورد احترام و تقدس مردم قرار می‌گیرند.

این پژوهشگر مردم‌شناسی همچنین بیان کرد: شیوه‌ی درمان همه‌ی جادوپزشکان در چند اصل با هم مشترک است؛ مانند استفاده از موسیقی ممتد و یکنواخت (شامل طبل‌کوبی، ذِکرخوانی، آوازخوانی)، قربانی کردن حیوانات، برپایی سفر‌ه‌های غذا که در آن خوراکی‌های مخصوص قرار دارد، کتک زدن و یا سوزندان فرد جن‌زده، سوزندان بخورها و گیاهان خوشبو و رماننده مانند اسپند، یا دود کردن گیاهان بدبو یا مدفوع، خوراندن برخی داروها به بیماران جن‌زده که در آن‌ها حالت توهم پدید می‌آورد، رقص‌های یکنواخت، روغن‌مالی یا عطرآگین کردن بدن بیمار جن‌زده و افروختن آتش تا چند شبانه‌روز.

این هنرمند گفت: اگر از ما بهتران کالبد انسانی را تسخیر کنند، رابطه‌ای متقابل میان آن‌ها و انسان پدید می‌آید. یعنی آنچه بر جسم و روان آدمی بگذرد بر از ما بهتران نیز تأثیر می‌گذارد. بر اساس همین قانون جادویی سرایت کاهنان و جادوپزشکان گاه با کتک زدن و سوزندان فرد جن‌زده به جن درون او صدمه می‌زنند تا جن کالبد را رها کند و از آن خارج شود.

این مدرس دانشگاه گفت: کاهنان و جادو-پزشکان برای برقراری رابطه با جن‌ها معمولاً در «مراقبه» و «چله‌نشینی» به سر می‌برند. صرفاً با پشت سر گذاردن دوره‌های طولانی‌مدت تزکیة نفس و روش‌های آرامش روح و روان است که جادوپزشک توانایی مافوق بشری پیدا می‌کند و به تسخیر از ما بهتران دست می‌زند. به غیر از جادو-پزشکان، حتی مردم معمولی نیز بر این باورند که اگر در چله بنشینند یا به مجالس طولانی‌مدت ذکر و دعاخوانی بروند، می‌توانند ارواح و از ما بهتران را نزد خود احضار کنند و آنچه را می‌خواهند از آن‌ها بگیرند.

او ادامه داد: در جنوب ایران باباها و ماماها با لباس‌های یکسره سفید و چوب خیزرانی در دست شناخته می‌شوند. معمولاً به دستور بابا و ماما در تمام محله طبل کوبیده می‌شود و آن نشانه‌ی این است که جن‌بادی کسی را تسخیر کرده است و برای درمان آن قرار است مراسم زار برپا شود. محلی‌ها اصطلاحاً اجرای مراسم زار را «بازی» می‌گویند.

این پژوهشگر گفت: با شنیدن صدای طبل همه به سمت محل اجرای مراسم می‌شتابند. برخی افراد نیز لباس سفید به تن دارند. آن‌ها «اهل هوا» هستند؛ یعنی کسانی که با درمان بابا و ماما بهبود یافته‌اند. جن درون آن‌ها یا از کالبدشان خارج شده یا رام و بی‌آزار شده است. اگرچه آن‌ها بهبودی یافته‌اند اما در همه‌ی عمر ملزم به رعایت برخی قوانین و شرایط هستند. از جمله پوشیدن لباس‌های یکسره سفید و پاکیزه، شستشو و عطرآگین کردن بدن، دست نزدن به مردار، دست نزدن به ناپاکی‌هایی مانند نجاست، نیاشامیدن مسکرات و از همه مهم‌تر شرکت کردن در مراسم و «بازی‌هایی» که برای افراد جن‌زده برگزار می‌شود.

ابراهیمی بیان کرد: اگر اهل هوا شایست‌ها و ناشایست‌ها را رعایت نکنند مجدداً گرفتار و مسخّر جن‌بادها می‌شوند. از این‌رو به غیر از مردم عادی، اهل هوا نیز در اجرای مراسم زار شرکت می‌کنند. باباها و ماماها هم در چند مرحله به اجرای مراسم می‌پردازند. معمولاً در مرحله‌ی اول بیمار در حجاب و پرده نگهداشته می‌شود.

او افزود: بابازار و یا مامازار به بدن بیمار ضمادی تهیه شده از هفت گیاه بی‌خار و خاک هفت گذرگاه می‌مالد و با چوب خیزران به بدن بیمار ضربه می‌زند و آن را متبرک می‌کند. عصا و چوب خیزران در تمام مراحل اجرای مراسم در دست بابازار یا مامازار است. پس از آن انگشت شست پای بیمار با ریسمانی از موی بز بسته می‌شود تا قدرت جن‌باد کم شود. سپس با تشدید محرک‌های حسی از طریق حالت خلسه و موسیقی و رقص، کف زدن و دود کردن کندر و اسفند و آوازخوانی، او را به مرحله‌ای از خلسه می‌رسانند که از خود بی‌خود می‌شود.

این پژوهشگر همچنین گفت: در این مرحله بابازار یا مامازار با جن درون فرد رابطه برقرار می‌کنند و از او می‌خواهد که از پیکر آن فرد بیرون بیاید. معمولاً جن‌بادها خواسته‌های ریز و درشتی دارند و تا خواسته‌های آن‌ها انجام نشود «مرکب» خود را ترک نمی‌کنند. جن‌بادها معمولاً خوراکی می‌خواهند. از این‌رو در طول مراسم درمان سفره‌ای گسترده می‌شود و خوراکی‌هایی چون خرما و خون حیوان قربانی که معمولاً بز است در آن قرار داده می‌شود و در سفره‌ی گل‌های رنگارنگ، میوه‌های تازه، میوه‌ی درخت کنار، شیرینی و تخم‌مرغ می‌گذارند.

او افزود: ممکن است جن‌باد به بابا یا ماما بفهماند که قطعه‌ای طلا یا جواهر یا حتی عصای خیزران می‌خواهد. به هرحال جادوپزشک، پس از برآوردن خواسته‌های جن‌باد، با اعمال خاصی او را تسخیر می‌کند. پس از اجرای مراسم بیمار هویت جدیدی کسب می‌کند و به حلقة‌ی «اهل هوا» می‌پیوند و رعایت برخی شایست‌ها و ناشایست‌ها بر او واجب می‌شود. مراحل سه‌گانة‌ی درمان بیمار نوعی «مراسم گذار» را یادآوری می‌کند که برخی مردم‌شناسان همچون «ون‌جنپ» به آن پرداخته‌اند.

  • م. قاسمی

جنیان نیز مخلوقاتی مانند ما هستند که برای آزمایش الهی و عبودیت خلق شده اند.

«وَ مَا خَلَقْتُ الجْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون؛[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!»

و یا اینکه هیچ چیز خارج از اجازه خداوند انجام نمی شود. و خارج از سلطنت خدا کسی نمی تواند به انسان آسیب برساند.
«وَ مَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ؛[بقره/102] ولى هیچ گاه نمى ‏توانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زیان برسانند.»

اما اینکه کسی توسط جن کشته شود، مطلب معتبری نیست. و یکی از خرافات جامعه جاهلیت اعراب است:

«پیش از ظهور اسلام عربان میگفتند که بعضى جن‏ها بصورت یک نیمه انسان است و در سفر و تنهائى نمودار میشود و آنرا شق میگفتند. از علقمه بن صفوان بن امیة بن محرب کتانى جد مادرى مروان حکم نقل کرده‏اند که وى شبى بطلب‏مالى که در مکه داشت برون رفته بود و به محلى رسید که تاکنون حائط حرمان نام دارد ناگهان یک شق که اوصاف آنرا نیز نقل کرده است بر او نمودار شد و ... و  این بنزد عرب مشهور است که علقمة بن صفوان را جن کشته است.»

و مواردی که در تاریخ این گونه ثبت شده است، در واقع نوعی عوام فریبی بوده است. مثل ترور سعد بن عباده، که عده ای او را مزاحم خلافت خود می دیدند و ترورش کردند و با توجه به خرافات رایج در دوران جاهلیت، قتل او را به گردن جن انداختند و مدعی شدند که اجنه او را کشته اند! در تاریخ الکامل، ماجرای بیعت نکردن سعد این گونه بیان شده است که به خوبی انگیزه قتل او، و ترس از عواقب آن روشن است:  « مردم هم از هر طرف بر بیعت ابى بکر اقبال و شتاب نمودند. سعد بن عباده بخانه خود رفت و چند روزى ماند ابو بکر هم باو پیغام داد که بیا بیعت کن زیرا مردم بیعت کرده‏اند. گفت: هرگز بخدا سوگند مگر آنکه شما را هدف کنم و هر چه در ترکش تیر داشته باشم سوى شما اندازم و سر نیزه خود را بخون شما آلوده کنم و شمشیر خود را تا نیرو داشته باشم بر شما مسلط کنم و با شما با تمام خانواده خود و هر که از من پیروى کند نبرد کنم و لو اینکه جن و انس شما را یارى کنند. من با شما بیعت نخواهم کرد تا نزد خداى خود بروم. عمر گفت: ما او را آزاد نمى‏گذاریم تا بیعت کند. بشیر بن سعد گفت: او لجاج و عناد کرده، با شما بیعت نمى‏کند تا کشته شود او هم کشته نمى‏شود مگر افراد خانواده و گروهى از قبیله او کشته شوند»

همچنین در تاریخ ابن خلدون نوشته است: . جمعى از یاران سعد فریاد زدند، که بنگرید مباد سعد را در زیر پاى بکشید. عمر گفت: بکشیدش که خدا او را بکشد. ابو بکر گفت: اى عمر تند مرو، اینجا رفق و مدارا، ما را زودتر به مقصود مى‏رساند، عمر باز ایستاد.

همین مزاحمت سعد، و هزینه قتل او سبب ترور مخفیانه او، و مقصر دانستن جن در قتلش شد:                        
و در اخبار مورخان آمده است که سعد به شام رفت و تا به هنگام مرگ آنجا بود. و به دست جن‏ها کشته شد.

  • م. قاسمی

یک پژوهشگر حوزه‌ی مردم‌شناسی می‌گوید، در باور مردم کسانی هستند که می‌توانند جن و پری و آل را تسخیر کنند، و این افراد تا آخر عمرشان از گزند این موجودات در امانند.

معصومه ابراهیمی - پژوهشگر حوزه‌ی مردم‌شناسی- در گفت‌وگو با خبرنگار بخش فرهنگ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار کرد: در باور مردم، پری، جن‌ و سایر دیوها ‌انسان را «می‌زنند». «پری‌زده»، «پری‌گرفته» یا «پری‌دیده» اصطلاحاتی است که برای کسانی به کار می‌رود که کالبدشان توسط پری تسخیر شده است.

او افزود: هرچند روایت‌های مردمی درباره‌ی تسلط و تسخیر انسان فراوان است اما از سوی آدمی نیز تلاش‌هایی برای تسلط و تسخیر انواع دیوها و شیاطین صورت گرفته است. یعنی آدمی توانسته با تسخیر دیوها و شیاطین شرارت و زیانکاری آن‌ها را کنترل کند و آن‌ها را در خدمت خود درآورد. بنابراین ما با رابطه‌ی متقابل تسلط و تسخیر از ما بهتران نسبت به انسان و انسان نسبت به آن‌ها روبه‌رو هستیم.

ابراهیمی ادامه داد: البته ماهیت و سرشت سیال از ما بهتران فرآیند تسلط و تسخیر انسان را برای آن‌ها آسان‌تر کرده است. حال آنکه برخی از مردم با دستیابی به روش‌های جادویی و تمرکز بر توانایی‌های غیر معمول، ادعا می‌کنند که می‌توانند از ما بهتران را تسخیر و آن‌ها را مطیع کنند و به فرمان خود در آورند و از مزایای تسلط بر آن‌ها که آگاهی از اسرار غیب، قدرت پیشگویی، درمانگری و جز آن است، برخوردار شوند.

این پژوهشگر مردم‌شناسی همچنین گفت: تسخیر از ما بهتران یا توسط مردم معمولی «بهره‌داران» و به طور تصادفی صورت می‌گیرد یا توسط جادوپزشکان شامل شمن‌ها، عزایم‌خوانان، دعاگران، باباها، ماماها، پری‌خوانان، جن‌گیران، احضارکنندگان ارواح و جادوگران صورت می‌گیرد. 

  • م. قاسمی